
قانون جذب و رابطه آن با دعا
مدتی ست که از زبان اطرافیانمان میشنویم یا در شبکه های اجتماعی شاهد بحث پیرامون موضوع “قانون جذب” هستیم و کم و بیش درباره ی آن اطلاعاتی داریم.
اما قانون جذب که اکنون در بین افراد جایگاهی پیدا کرده و شامل گسترش آن در کشور خودمان هستیم چیست؟
چه تعریفی برای این قانون وجود دارد؟
در عمل به نظر میرسد که وقتی ما با تمام وجود خواهان چیز هستیم و تصمیم میگیریم که آن را حتماً به دست بیاوریم، گویی ناگهان نیروهایی به کار میافتند تاما را به هدفمان نزدیک کنند.
اشخاصی به کمک میآیند، امکانات تازه ای پدیدار میشود و جاده های بزرگی در مقابل چشمان ما گشوده میگردد. اما در مورد علت ایجاد این حالت عقاید گوناگونی وجود دارد.
بعضی ها آنچه را گه ظاهراً به نظر میرسد پذیرفته اند. تصور کرده اند که در مغز ما آهنربایی وجود دارد که چیزهای مفید را به خود جذب میکند! بعضی گمان کرده اند که مغز امواجی از خود ساطع میکند که امواج متناسب با خود را جذب میکند. عده ای نیز این را پذیرفته اند که کائناتی درکارند و آن ها هستند که شرایط و موقعیت ها را سر راهشان قرار میدهند.
بر اساس همین برداشت ها فیلمی با عنوان “راز” ساخته شده است که اکثر افراد آن را دیده یا کتابش را خوانده اند. باید گفت که وجود چنین امواجی در هیچ آزمایشگاهی به اثبات نرسیده است. نیروی آهنربایی مغز و رفتار این چنینی کائنات هم با اصول علمی سازگار نیست.
قانون جذب نیز مانند هر قانون دیگری برخاسته از تجارب بشری است. از پیدایش تمدن تاکنون، کسانی در رسیدن به هدف یا اهداف خود توفیق پیدا میکرده اند تا اینکه در قرن اخیر افراد دیگری پیدا شدند و با مطالعه ی رفتار ها و خصوصیات انسان های موفق سعی کردند با شیوه های علمی دریابند که چه عامل یا عواملی باعث موفقیت انسان ها میشود.
در گذشته کسی برداشت درستی از این موضوع نداشت. بعضی خیال میکردند کامیابی افراد بخت و اقبال است و بعضی دیگر گمان میکردند که برای رسیدن به بعضی خواسته ها، مثلاً خواسته های مادی باید از وجدان و شرافت و انسانیت گذشت و به حقوق دیگران تجاوز کرد.
اما با گذشت زمان عوامل ساده ای کشف شد که در موفقیت انسان ها اثر کلی دارد. قانون جذب یکی از آن عوامل است.
قانون جذب به طور خلاصه این است: شما هدف یا هدف های زندگی خود را مشخص کنید و دقیقاً بدانید که چه میخواهید و به ویژه اگر آن ها را روی کاغذ بیاورید و در لزوم آن ها فکر کنید تا مطمئن شوید و به هدف های خود ایمان بیاورید، به نظر میرسد که عواملی نامرئی ناگهان به کار میافتند و شما را به سوی موفقیت میرانند!
دکتر عباس منش، به عنوان محققی برجسته در حوزه ی قانون جذب میگوید: قانون جذب بیان میکند که « افکار شما حاوی ارتعاشات و فرکانس هایی هستند که مشابه خود را جذب میکنند.» از آنجا که ما در یه جهان فرکانسی زندگی میکنیم، افکار غالب مان( باور های ما) ما را در مداری قرار میدهد که در آن مدار شرایط، اتفاقات و چیزهایی وجود دارد که با فرکانس ما هماهنگ است.
این محقق در ادامه اظهار میدارد که برداشت کسانی که قانون جذب را درک نکرده اند این است که اگر در گوشه ای بنشینیم و دائماً به چیزهایی که میخواهیم فکر کنیم، آن چیزها از آسمان برایمان میافتد! در حالی که مفهوم اصلی قانون جذب این است که افکار غالب شما( باورها) اتفاقات زندگی شما را رقم میزنند نه افکار لحظه ای.
اما آیا قانون جذب منافاتی با دعا دارد؟
در ابتدا باید دعا را تعریف کنیم.دعا در متون دینی به معنای درخواست خاشعانه از خداوند متعال است. در دعا انسان نه از خودش، که از منبع لایزال الهی طلب میکند و این درخواست را متواضعانه مطرح مینماید و صد البته انسان مؤمن قبل از همه اینها باید اعتقاد و اندیشه صحیحی درباره خدای خویش داشته باشد.
افرادی که مخالف قانون جذب هستند، معتقدند در قانون جذب انسان معطی فرض میشود و قوه ی ذهنی او به عنوان یک منبع پر قدرت درونی عمل میکند و او را از هر عامل بیرونی بی نیاز میسازد. از طرفی در این قانون برخلاف دعا، انسان با خضوع و خشوع از خداوند درخواست نمیکند، بلکه همه ی کائنات در اختیار اویند و ذهن او نقش خالق را ایفا میکند.
آن ها معتقدند که فرد با ایمان باور و اعتقاد صحیحی دارد ولی در قانون جاذبه نیاز نیست دین خاصی داشته باشی و به خداوند ایمان داشته باشی و همینقدر که بدانی به بزرگترین فرستنده مخابراتی روی زمین مجهزی، کار تمام است و میتوانی به دنیا فرمان دهی!
امام صادق(ع) در حدیثی میفرمایند{إذا دَعَوتَ فَظُنَّ أنَّ حاجَتَکَ بالباب} یعنی«وقتی چیزی میخواهی و خواستهای داری، پس اینگونه بپندار و تصور کن که خواستهی تو دمِ در است (اجابت شده است).»
مخالفان قانون جذب این حدیث را وسیله ای برای سود بردن موافقان این قانون میدانند و معتقدند این گونه روایات در صدد بیان این نکته است که انسان مؤمن چنان خدا را شناخته است که تردیدی در استجابت دعایش ندارد؛ بدین جهت روایت در صدد بیان ضرورت تصحیح اندیشه و شکل دادن اعتقاد صحیح است نه تضمینِ استجابت آنی. زیرا دسته دیگری از روایات، استجابت را به معنای اعطای فوری معنا نکرده اند و زمان اعطا را به مشیّت و ارادۀ الهی موکول کرده اند و چون خداوند در وعده خویش تخلف نمیکند (ادعونی استجب لکم)، ممکن است درخواست انسان را در این دنیا و ممکن است در عالم دیگر به او تحویل دهد.
اما اعتقاد خداباورانی که طرفدار قانون جذب هستند این است که در اکثر کتابهایی که در زمینهی اجابت دعا وجود دارد آمده است که بعد از اینکه دعاکننده خواستهاش را از خداوند درخواست کرد، باید اینطور تصور و تجسم کند که دعایش اجابت شده و حاجتش برآورده شده است و یکی از شرایط لازم برای اجابت دعا را تصور تحقق خواسته و حاجت ذکر کردهاند. این فرمایش امام صادق علیهالسلام را از دو دیدگاه میتوان بررسی کرد؛ یکی اینکه بگوییم این تصور اجابت دعا، به نوعی اثبات و اعلام حسنظن و امیدواری ما به خداوند است که همین حسنظن، ما را شایستهی دریافت رحمت الهی میکند. نگاه دیگر این است که بگوییم این تصور و تجسم خواستهها و اهداف، بهتنهایی موضوعیت دارد و همانطور که در قانون جذب مطرح است، منجر به جذب هدفمان میشود. زمانی که ما هدف خود را تحقق یافته تصور میکنیم، این ذهنیت مثبت و تصور خلاق، نوعی انرژی به عالم ساطع میکند که خواستهی ما را بهسوی ما میکشد و هر دوی این نگرشها درست است.
به گفته ی طرفداران قانون جذب، اعتقاد به این قانون و درخواست کردن از خداوند هیچ گونه منافاتی با هم ندارند و در سلسله عوامل طولی، جذب ( منظور ما از جذب این است که شما بر روی چیزی تمرکز دارید و بعد به آن خواسته یا هدف دست می یابید و شاید از راهی که هیچ گاه تصورش را هم نمی کردید) یکی از تقدیرات الهی است که در اختیار بشر قرار داده شده است. کسی که از دکترش تشکر و قدردانی میکند که عمری دوباره به او داده هرگز به این معنی نیست که پزشک را خدای خود می پندارد و یا وحدانیت خدا را فراموش کرده است.
وَلَا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئًا یُرِیدُ اللَّهُ أَلَّا یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿آل عمران ۱۷۶﴾
و مبادا آنان که در کفر می شتابند، تو را اندوهگین کنند، آنان هرگز به خدا هیچ زیانی نمی رسانند، خدا می خواهد [به سزای کفرشان] هیچ بهره ای در آخرت برای آنان قرار ندهد، و برای آنان عذابی بزرگ است.
به باور این گروه قانون جذب در قرآن در این آیه اینطور مطرحشده است که :خداوند نمیخواهد پیامبر دچار احساس بد شود و بهطور صریح به پیامبر گفته میشود که: تو نباید ناراحت شوی، تو نباید اندوهگین شوی، چرا که اگر احساس بدی پیدا کنی اتفاقات بدی برایت رخ میدهد.
قانون جذب میگوید: هر فکر و احساس شما دارای یک فرکانس است،این فرکانس به جهان هستی ارسال میشود و جهان فرکانس شما را دریافت میکند و آن را مجدد به صورتهای مختلف ( اتفاق، شرایط، افراد، ماده و … ) به زندگی شما بر میگرداند. بهطور مثال اگر شما امیدوار باشید، احساس خوب داشته باشید در حال ارسال فرکانس مثبت به جهان هستی هستید و در همه حال و در هر شرایطی فقط و فقط اتفاقات خوب را تجربه خواهید کرد.
در قانون توانگری که به نوعی از زیر شاخه های قانون جذب میباشد نیز از تأثیر افکار و نگرش ها بر اوضاع زندگی سخن به میان آمده است. این قانون میگوید اگر دائماً به بیماری فکر کنید یا در ذهنتان بدبختی و فقر مجسم شود به آن دچار خواهید شد. اما اگر به خالق خود باور داشته باشید و از کلمات و جملات کلیدی مثبت استفاده کنید، مثلاً بگویید “از نظر خداوند همه چیز ممکن است”، یا “از وفور بیکران و غنی نعمات الهی لبریزم و خداوند نیازهای مرا برآورده میسازد” قطعاً به یاری او اوضاع هر روز بهتر میشود.
بنابراین نظریات و بحث های گوناگونی پیرامون قانون جذب وجود دارد و مطالبی که عنوان شد به گونه ای به مقایسه ی نظریات مخالفان و موافقان این قانون پرداخت.
امید است مطالب سودمند بوده باشد. با سپاس.
مفیدی
خیلی مطلب خوبی بود ، افرین به این قلم . موفق باشید خانم مفیدی /
سپاس از محبت شما.